قانون اول: شما در زندگی، یاموفق می شوید یا موفق نمی شوید.یا چیزی را درک می کنید، یا درک نمی کنید.
چرا باید این قانون را بخوانید؟ برای کشف و استفاده از قدرت عظیمی که دارید باید زندگی تان را تغییر دهید. بازی زندگی را یاد بگیرید، برای آنکه دچار ایستایی نشوید. 

 یاس و نا امیدی و عدم رضایت را کنار بگذارید؛ و شروع به بُردن کنید. به این موضوع فکر کنید که چرا بعضی ها موفق می شوندو بعضی ها در سردرگمی به سر می برند و نمی دانند برای بهتر شدن شرایطشان چه باید بکنند. قدم فراتری بردارید. چگونه است که بهره هوشی دو نفر که در حد یکدیگر است؛ اما یکی درمدرسه درسش ضعیف و دیگری همه نمراتش در سطح بالاست. چرا یکی به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کند اما دیگری نمی تواند با هیچ کس بیش از دو هفته دوستی کند؟ 

آیا علتش این است که آنها استعدادی بیش از شما دارند؟ آیا آنها ژنهایشان با ژنهای شما تفاوت دارد؟ نه اینطور نیست؛ اینها اشخاصی هستند که  از هدر دادن اوقاتشان خودداری می ورزند. آنها فعالیت هایی را که به زیانشان تمام می شود؛ کنار گذاشته اند. اینها دنبال عذر و بهانه نمی گردند تا توجیه کنند که چرا دنیا تا این اندازه غیر منصفانه است. آنها موفق اند آنها می دانند که این بخت و اقبال نیست که موفقیت آنها را رقم می زند. می دانند برای موفق شدن نباید کارهای حدسی انجام دهند. 

شما هم در شرایط مشابه آنها هستید. تنها کاری که باید بکنیداین است که این سیستم را بیاموزید و بعد آنها را در راستای منافع و خواسته های خود به کار گیرید. به اشخاصی که می دانید موفق شده اند فکر کنید. علت موفقیت آنها در این است که رفتارهایی را که می دانند در جهت خلاف منافع آنها کار می کند؛ به کنار گذاشته اند. آنها رفتارهایی را انتخاب می کنند که می دانند آنها را به خواسته هایشان می رساند. برای اینکه در زندگی به جایی که می خواهید برسید؛ برای اینکه به هدف هایتان برسید؛ باید بهترین راه انجام دادن آن را بیاموزید. 

این قانون زندگی برای کسانی است که می خواهند تغییر کنند. اما مطمئن نیستند که اینها مهارت های آموختنی هستند. 

می توانید موفق شدن را انتخاب کنید. طبیعی است که خواهان زندگی بهتری باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

قانون دوم زندگی: شما سرنوشت خود را رقم می زنید. شما خالق تجربه ی خود هستید

ما می توانیم ادعا کنیم که زندگی ارزش زیستن دارد، چون زندگی همان چیزی است؛ که ما می سازیم. چرا باید این قانون را بیاموزیم؟ برای حل این معما، که چرا نقش شما در زندگی همینی که هست؛ ابزاری بردارید و با تغییر نگرش خود نسبت به هر کاری که انجام می دهید، این نقش را تغییر دهید وقتی می گویند شما سرنوشت و تجربه خود را خلق می کنید؛ منظور این است که با نگرش و وضع ظاهر خود به دنیا می گویید که با شما چه برخورد کنند.

طرز برخورد و رفتار شماست که سرنوشت و تجربه شما را رقم می زند

اگر رفتارتان ابلهانه باشد؛ با شما مانند ابله ها رفتار می کنند.شما تصمیم می گیرید که دیگران چه واکنشی نسبت به رفتار شما نشان دهند.

 شما تصمیم می گیرید؛ زیرا شما رفتارتان را انتخاب می کنید. مثلأ شما انتخاب می کنید که: چگونه با دوستانتان رفت و آمد کنید. چگونه دوستانی داشته باشید. چگونه لباس بپوشید. چگونه حرف بزنید. آیا به بزرگ ترها احترام بگذارید یا نگذارید. آیا به قانون احترام بگذاترید یا نگذارید. شما رفتارتان را انتخاب می کنید. شما با انتخابی که می کنید مسئول واکنش های دیگران در قبال خود هستید. اگر تنها هستید و کسی به شما توجهی نمی کند؛ دلیلش این است که خودتان این گونه انتخاب کرده اید. اگر با دیگران در تضاد و تعارض هستید؛ علتش این است که خودتان این طور خواسته اید. اگر طرز واکنش دیگران را در قبال خود دوست ندارید؛ در طرز رفتار خودتان تجدید نظر کنید.
شما می توانید واکنش دیگران را تغییر بدهید. می توانید رفتار متفاوتی را به نمایش بگذارید و پاسخ متفاوتی بگیرید. اگر چیزی را دوست ندارید آن را تغییر دهید. اگر نمی توانید این کار را بکنید؛ نگرش خود را تغییر دهید. گله و شکایت نکنید.شما و تنها شما هستید که سرنوشت خود را رقم می زنید.در هر صورت، بدانید، دوست داشته یا نداشته باشید، شما سرنوشت خود را رقم می زنید....




لطفا باقی قوانین زندگی را در مقاله بعدی دنبال بفرمایید.