آشنایی با رفتاردرمانی دیالکتیکی

رفتاردرمانی دیالکتیکی (Dialectical Behavioral Therapy یا به اختصار DBT ) نوع خاصی از درمان‌های شناختی-رفتاری است که در درمان اختلالات شخصیت مرزی بالاخص و نیز در رشد شخصیت افرادی که هیچگونه اختلالی برای آن‌ها تشخیص داده نشده؛ اما دچار تعارضات و مشکلاتی در زندگی شخصی خود هستند نیز به طور عام می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد. 

به طور مثال افرادی که از آشفتگی بسیار رنج می‌برند و تجربه و مدیریت هیجانات برای آن‌ها سخت‌تر از حالت معمول است، افرادی که مدام در شناخت باورهایشان تعارض را تجربه می‌کنند، افرادی که برقراری ارتباط موثر با اطرافیان برایشان مشکل است، افرادی که تفکر صفر و یکی در آن‌ها شدت بسیاری دارد و در روند معمول تفکر آن‌ها اختلال ایجاد می‌کند و...

افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، نوسانات شدیدی در هیجاناتشان تجربه می‌کنند، موارد بالا را با شدت بیشتری تجربه می‌کنند و دنیا را کاملا سیاه و سفید می‌بینند. بر اساس نظریه زیستی – اجتماعی، آسیب‌پذیری به این شکل هم می‌تواند مقوله‌ای زیست‌شناختی باشد و هم در اثر محیطی که فرد در آن رشد کرده است پدید آمده یا تشدید شود که این محیط را در رفتاردرمانی دیالکتیکی با عنوان «محیط نامعتبرساز» می‌شناسیم.

محیط نامعتبرساز که بسیاری از افراد در خانواده‌های خود آن را تجربه می‌کنند، محیطی است که در آن دیگران احساسات و هیجانات شما را درک نمی‌کنند، به رسمیت نمی‌شناسند و آن‌ها را نامعتبر می‌کنند. به عنوان مثال مادری که با مشاهده گریه فرزندش ف با بی تفاوتی به او می‌گوید: «این که ناراحتی نداره!»

رفتاردرمانی دیالکتیک که بر پایه مهارت‌آموزی است.

 با آموزش مهارت‌های مورد نیاز به افراد، به آن‌ها کمک می‌کند تا شدت موارد ذکر شده در بالا را کاهش دهند و نگاهشان به دنیا و به زندگیشان به واقعیت موجود، نزدیک‌تر شود. مثل تغییر این تفکر که «کسی من رو دوست نداره» یا «من عجیب و غریبم که تو این موقعیت عصبانی شدم» به تفکر مبتنی بر واقعیت؛ مثلا اینکه «با اینکه اون فرد با اون کارش به من احساس طردشدگی داد، اما کارهای زیادی هم انجام داده که نشون می‌ده من رو دوست داره!» و «این موقعیت خیلی عصبانی‌کننده‌ست و من حق دارم عصبانی بشم؛ همونطور که هر کسی جای من بود، ممکن بود که عصبانی بشه.

رفتاردرمانی دیالکتیک در محیط درمانی اعتباردهنده‌ای اتفاق می‌افتد که دقیقا برخلاف محیط نامعتبرساز همیشگی به ما اجازه ابراز و تجربه هر احساس و افکاری را داده و به ما کمک می‌کند که با این احساس امنیت، به آرامی مهارت‌های لازم برای تنظیم هیجاناتمان را بیاموزیم.

ویژگی‌های رفتاردرمانی دیالکتیک

۱. حمایت‌مدار است: 

DBT به فرد کمک می‌کند تا توانایی‌ها و نقات قوتش را بهتر ببیند و باور کند و در نتیجه احساس بهتری نسبت به خودش و زندگی پیدا کند.

۲. مبتنی بر شناخت است: 

برخی باورها و فرضیات در ذهن ما نهادینه شده‌اند که ممکن است با واقعیت متفاوت باشند. این باورها و نگرش‌ها زندگی را برای ما سخت می‌کنند. 

DBT این باورهای زمینه ای، را به چالش می‌کشد و شیوه‌های متفاوتی برای فکر کردن، زندگی کردن و تفکر ارائه می‌کند که باعث می‌شود زندگی کمی آسان‌تر شود.

۳. مبتنی بر مشارکت است: 

 در DBT  افراد توسط درمانگر ترغیب می‌شوند تا درباره مشکلاتشان صحبت کنند و برای رفع این مشکلات به دنبال راه حل‌هایی بگردند و در این مسیر درمانگر نیز به او کمک خواهد کرد. DBT از رویکردهایی است که مراجع طی آن باید تکالیف هفتگی انجام دهد و مهارت‌های آموزش‌داده‌شده را به اندازه کافی تمرین کند.

در همین راستا می توان افراد را در تعامل‌ با افرادی با مشکلات مشابه مشارکت داد؛ به همین دلیل این رویکرد از رویکردهایی است که به صورت گروهی نیز برگزار می‌شود و جلسات مهارت‌آموزی گروهی می‌توانند بسیار کمک‌کننده باشند.

رفتاردرمانی دیالکتیک می‌تواند به دو شیوه اصلی برگزار شود:

۱- جلسات انفرادی هفتگی

در این جلسات که معمولا طول آن‌ها مانند سایر رویکردهای درمانی بین ۴۵ دقیقه تا یک ساعت است، بیشتر تمرکز بر رابطه بین مراجع و درمانگر است و مراجع حین جلسات به رفتارهای مخرب و آسیب‌رسان خود و پیامدهای آن می‌پردازد. 

در این جلسات می‌توان درباره کیفیت زندگی و تلاش برای بهبود آن نیز صحبت کرد. درمانگر در جلسات فردی به مراجع کمک می‌کند تا احترام به خود و عزت نفسش را افزایش دهد و در کنار انجام تکالیف و تمرین‌های مورد نیاز، مهارت‌های DBT را نیز بیاموزد و در زندگی خود پیاده کند.

۲- جلسات گروهی هفتگی

جلسات گروهی عموما ۲ ساعته هستند و با سرپرستی و راهنمایی یک درمانگر آموزش‌دیده اداره می‌شوند.

در این جلسات افراد گروه در تعامل با یکدیگر و درمانگرشان، مهارت‌هایی را در چهار حوزه یاد می‌گیرند: ذهن‌آگاهی (Mindfulness)،  ارتباط موثر یا اثربخشی بین‌فردی  ، تنظیم هیجان ،  تحمل پریشانی.


مهارت‌هایی که در DBT می‌آموزیم:

۱. مهارت ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

مهارت ذهن‌آگاهی معمولا اولین مهارتی است که در جلسات DBT آموزش داده می‌شود؛ چرا که پیش‌نیازی برای سایر مهارت‌ها است. 

هدف از یادگیری مهارت ذهن‌آگاهی افزایش آگاهی از زمان حال و هرآنچه که در زمان حال جریان دارد، است؛ اینها شامل: واقعیت جاری در جهان ، شناخت حالت‌های هیجانی بدن و  افکاری که در ذهن ما جریان دارند. در ذهن آگاهی یاد می‌گیریم که خوب مشاهده و توصیف کنیم .

۲. مهارت ارتباط موثر

با کمک مهارت ارتباط موثر می‌توانیم یاد بگیریم که هدف خود را در هر ارتباطی روشن و واضح ببینیم و در راستای این هدف قدم برداریم.

 با مشخص شدن هدف ، میفهمیم روابط چه مشکلی دارند و یاد می‌گیریم تا روابط ناسازگار را به سمتی موثر پیش ببریم و روابطی که امکان ترمیم آن‌ها وجود ندارد را ترک کنیم. 

توانایی‌هایی که با یاد گرفتن این مهارت می‌توانیم کسب کنیم : افزایش مهارت نه گفتن ، سبک ارتباطی قاطعانه ، نحوه صحیح درخواست کردن و ابراز احساسات و نیازهایمان است.

۳. مهارت تنظیم هیجان

در ابتدا گفتیم که DBT به افرادی که در تنظیم و مدیریت هیجانات خود دچار مشکل هستند ، کمک خواهد کرد. 

طی این مهارت ما هیجان‌ها را بهتر خواهیم شناخت و یاد می‌گیریم که آن‌ها را نام‌گذاری کنیم و بتوانیم از هم تفکیک کنیم، آسیب‌پذیری خود را در برابر هیجانات کاهش دهیم، پذیرای هیجان‌هایی باشیم که در طول روز تجربه می‌کنیم  و در نهایت بتوانیم هیجاناتمان  را با موقعیت‌ها ، متناسب‌تر  کنیم.

۴. مهارت تحمل پریشانی

رفتار درمانی دیالکتیک به ما یاد می دهد که چگونه با درد و دشواری کنار بیاییم .

 فرد در DBT می‌آموزد که موقعیت کنونی اش را بدون پیش داوری و قضاوت بپذیرد.

 هدف از مهارت‌ تحمل پریشانی، کنار‌آمدن با بحران‌ها و گذر از آنها با پذیرش رخدادهای زندگی ( رخدادهایی که تغییر دادن آن از کنترل ما خارج است) ، می باشد.

رفتاردرمانی دیالکتیکی و مهارت‌هایی که به صورت گروهی در آن می آموزیم می‌تواند برای بهبود کیفیت زندگی به طور کلی، کاهش رنج ناشی از هیجانات شدید و بهبود نگرش هر فردی به دنیای بیرونی و دنیای درونی خودش مفید باشد. در پایان توضیح این رویکرد نیز مانند سایر رویکردهای درمانی تاکید می‌شود که لازم نیست حتما به احتلال روانی خاصی دچا رباشیم یا برچسبی داشته باشیم تا از رواندرمانی برای بهبود کیفیت زندگی خود کمک بگیریم؛ بلکه ما در هر سطحی که باشیم، می‌توانیم به رشد و بهبود بیشتری دست یابیم.